...رازهای یک عاشق....

درد دل یه عاشق تنها. . . . . .

منوي اصلي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 32
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1



آمار وبلاگ:

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 32
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1


قابل توجه استقلالی ها در6مین ماه سال 1-استقلال به رتبه 6جدول رسید 2-در6بازی اخیر استقلال6گل زده و6گل خورده 3-چرا عدد6دست از سر استقلال برنمی داره؟ 4-ایا دلیلش را میدانید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نويسنده: hadiii تاريخ: یک شنبه 24 شهريور 1392برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

 

 
دیر فهمیدم...

خیلی دیر....

"عزیزم"...

"گلم"...

"عشقم"...

تکیه کلامش بود....



خدا را دوست بدار...

حداقلش این است که یکی را دوست داری که روزی به او می رسی....



حواسم را هر کجا پرت می کنم باز کنار تو می افتد....



در نانوایی هم صف " یک دانه " ای ها جداست... از جذام هم بدتر است "تنهایی"...



bipfa_1349624929232673_large.jpg - تو زندگی به هیچ کس اعتماد نکن، آیینه با همه یه رنگیش دست چپ و راستو به تو اشتباه نشون می ده!!

تو آنجا....من اینجا....همه راست می گفتند ، توکجا من کجا....



وقتی دو عاشق از هم جدا میشن ...

دیگه نمی تونن مثل قبل دوست باشن....

چون به قلب همدیگه زخم زدن...

نمی تونن دشمن همدیگه باشن...

چون زمانی عاشق بودن...

تنها می تونن آشناترین غریبه برای همدیگه باشن....



مگر چندبار به دنیا آمده ایم...

که اینهمه می میریم؟؟؟؟؟؟



ڪًـالـ ــرے لـِـيــ ــבے

دلم یک دنیا تنهایی می خواهد 

با یک عالمه تو

وتمام گوشه کنارهای آغوشت...



دخترک برگشت

چه بزرگ شده بود

پرسیدم پس کبریتهایت کو؟

پوزخندی زد...

گونه اش آتش بود ، سرخ، زرد...

..............

گفتم می خواهم امشب با کبریتهای تو این سرزمین را به آتش بکشم

دخترک نگاهی انداخت ،تنم لرزید..

گفت : کبریتهایم را نخریدند

سالهاست تن می فروشم......



آدمی که منتظر است 

هیچ نشانه ای ندارد

هیچ نشانه خاصی!!!

فقط با هر صدایی بر می گردد....



کاش می فهمیدی...

قهر می کنم تا دستم را محکمتر بگیری و بلندتر بگویی

بمان...

نه اینکه شانه بالا بیندازی

وآرام بگویی

هر طور راحتی...........



عكس تصویر تصاویر پیچك ، بهاربيست Www.bahar22.com

خسته ام از...تو نوشتن...

کمی از "خودم" می نویسم

این منم که 

دوستت دارم



bipfa_Picture1j78sx.png - بخدا به خاطره خودته ... باور کن به خاطر خودته ... میخوام نباشم تا مجبور نشی تحملم کنی ... نمیام سمتت ک ب کارت برسی ... مجبور نشی تلفونو قطع کنی... بعدم منو مقصر...

یادم باشد دیگر هرگز خاطره هایم را کند و کاو نکنم!

مثل آتش زیر خاکستر می ماند...

حساب از دستم در رفته...

چندمین بار است که با یاد نگاه آخرت آتش می گیرم....؟؟



یکم بیشتر هوای اینایی که مارو می خندونن داشته باشیم

اونا تو تنهایی هاشون بیشتر غصه می خورن



می دونی چی بیشتر از همه آدم و داغون می کنه؟!

اینکه هر کاری در توانت هست براش انجام بدی...

آخرش برگرده بگه 

مگه من ازت خواستم.....



khodahafez%20%5BAloneBoy.com%5D%20khodahafez خداحافظ خداحافظ

همه رابطه ها با جمله " تو با بقیه فرق داری " شروع می شه...

وبه جمله " تو هم مثل بقیه ای " ختم می شه....



نويسنده: hadiii تاريخ: پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

 

تویی همه کسم


چند خط بیشتر نمانده تا برسم به حسی که باید آن را ابراز کنم به تو...

از اول خط تا اینجا خیسی چشمهایی بود که مرا تا آنجا همراهی کردند

آن جایی که تو هستی و من در برابر توام

و چند نقطه تا لحظه ای دوباره و یک احساس عاشقانه 

چقدر سختی کشیدم ، از اول این خط تا آخرش  شیرینی 

و تلخی های زندگی را چشیدم

و شیرین ترین لحظه ی آن بدجور به دلم نشست ،

تو آمدی و همه تلخی ها از یادم رفت

همه احساساتم بوی عطر تو را میدهد ، 

وقتی صدای قلبت را میشنوم ، قلبت به من نفس میدهد

در اوج تو را خواستن ، بی نیاز از همه کس و نیاز دارم 

به کسی که همه کس من است

در شور و شوق عشقم و در خیال کسی که بی خیالش نمیشوم

و این عاشقانه ترین لحظه ی زندگی من است ، 

که در آغوش توام و تسلیم هیچ حس دیگری نمیشوم

چند خط بیشتر نمانده تا برسم به حسی که مرا مجنون میکند 

از اول خط تا اینجا رنگ چشمهایت مرا دیوانه میکند

و چند نقطه تا این حس تازه 

و  اینگونه میشود که زندگی برای من و تو بی انتهاست ، 

تو را داشتن یک هدیه زیباست

در حال و هوای زندگی ام و در دنیایی که تو همه زندگی منی....

و آخرین خط و هزاران نقطه چین برای رسیدن به آغازها...

دوستت دارم ای عاشقانه ترین لحظه بی پایان زندگی ام....
نويسنده: hadiii تاريخ: چهار شنبه 18 ارديبهشت 1392برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

دوستت دارم

هرچه باشی خوب یا بد دوستت دارم

غزل آغاز شد شاید بدانی دوستت دارم

که حتی لااقل اینجا بخوانی دوستت دارم

ز دل بر خاستم تا در غزل باران احساسم

نپنداری که من تنها زبانی دوستت دارم

از اوج چشمهایت جرائت پرواز می گیرم

زمینی هستم اما آسمانی دوستت دارم

تو را جان می فشانم اگر هزاران بار جان گیرم

هزاران بار با هر جان فشانی دوستت دارم

قسم بر لحظه اعدام بر رگبار مژگانت

به آن زخمی که بر دل می فشانی دوستت دارم

زدی آتش به جانم با کلامی آتشین اما


بدان من با همه آتش بجانی دوستت دارم

درون آیینه با یک نگاه ساده می فهمی

که تنها آنقدر که دلستانی دوستت دارم

به عاشق ماندن و تنهایی و پژموردگی سوگند

که تو حتی اگر با نمانی دوستت دارم

غزل پایان گرفت و من در اینجاخوب می دانم

بدانی یا ندانی جاودانی دوستت دارم

 



نويسنده: hadiii تاريخ: جمعه 6 ارديبهشت 1392برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

برایِ زیستن دو قلب لازم است

 

http://asheganeh.ir/

برایِ زیستن دو قلب لازم است
قلبی که دوست بدارد، قلبی که دوست‌اش بدارند
قلبی که هدیه کند، قلبی که بپذیرد
قلبی که بگوید، قلبی که جواب بگوید
قلبی برای من، قلبی برای انسانی که من می‌خواهم
تا انسان را در کنارِ خود حس کنم.

دریاهای چشمِ تو خشکیدنی‌ست
من چشمه‌یی زاینده می‌خواهم.

پستان‌های ات ستاره‌های کوچک است
آن سوی ستاره من انسانی می‌خواهم:

انسانی که مرا بگزیند
انسانی که من او را بگزینم،
انسانی که به دست‌های من نگاه کند
انسانی که به دست‌های اش نگاه کنم،
انسانی در کنارِ من
تا به دست‌های انسان‌ها نگاه کنیم،
انسانی در کنارم، آینه‌یی در کنارم
تا در او بخندم، تا در او بگریم…

خدایان نجات ام نمی‌دادند
پیوندِ تُردِ تو نیز
نجات ام نداد

نه پیوندِ تُردِ تو
نه چشم‌ها و نه پستان‌هایت
نه دست‌هایت

کنارِ من قلب ات آینه‌یی نبود
کنارِ من قلب ات بشری نبود…

نويسنده: hadiii تاريخ: سه شنبه 27 فروردين 1392برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

متن هاي زيبا براي تبريک سال نو

جشنواره هنرهاي تجسمي نوروز برگزار مي‌شود

متن عشقولانه و فانتزي

اگر چه يادمان مي رود که عشق تنها دليل زندگي است اما خدا را شکر که نوروز هر سال اين فکر را به يادمان مي آورد. پس نوروزت مبارک که سالت را سرشار از عشق کند.

 ******************************************

 متن اداري

يا مقلب القلوب و الابصار يا مدبراليل و النهار

يا محول الحول و الاحوال حول حالنا الي احسن الحال

حلول سال نو و بهار پرطراوت را که نشانه قدرت لايزال الهي و تجديد حيات طبيعت مي باشد

را به تمامي عزيزان تبريک و تهنيت عرض نموده و سالي سرشار از برکت و معنويت

را از درگاه خداوند متعال و سبحان براي شماعزيزان مسئلت مي نماييم

 ******************************************

متن ادبي

سال نومي شود. زمين نفسي دوباره مي کشد.برگ ها به رنگ در مي آيند و گل ها لبخند مي زند

و پرنده هاي خسته بر مي گردند و دراين رويش سبز دوباره...من...تو...ما...

کجا ايستاده اييم. سهم ما چيست؟..نقش ما چيست؟...پيوند ما در دوباره شدن با کيست؟...

زمين سلامت مي کنيم و ابرها درودتان باد و

چون هميشه اميدوار و سال نومبارک...

 ******************************************

متن زيبا و دوستانه

يادم باشد که زيبايي هاي کوچک را دوست بدارم حتي اگر در ميان زشتي هاي بزرگ باشند

يادم باشد که ديگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که مي خواهم باشند

يادم باشد که هرگز خود را از دريچه نگاه ديگران ننگرم

که من اگر خود با خويشتن آشتي نکنم هيچ شخصي نمي تواند مرا با خود آشتي دهد

يادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم

چرا که شخصي که با خود مهربان نيست نمي تواند با ديگران مهربان باش

******************************************

عمري با حسرت و انده زيستن نه براي خود فايده اي دارد و نه براي ديگران بايد

اوج گرفت تا بتوانيم آن چه را که آموخته ايم با ديگران نيز قسمت کنيم .

 ******************************************

 لحظات از آن توست؛ آبي، سبز، سرخ، سياه، سفيد

رنگهايي را که بايسته است بر آنها بزن

روزهايت رنگارنگ

سال نو مبارک .

 ******************************************

 در شکفتن جشن نوروز برايت در همه ي سال سر سبزي جاودان و شادي

انديشه اي پويا و آزادي و برخورداري از همه نعمتهاي خدادادي آرزومندم .

 ******************************************

 جشن است که نوروز به پا خاسته است.شادي و سعادت جهان ان تو باد.از هر دو جهان فقط تو را مي خواهم .

 ******************************************

 نوروز پاسداشت عشق هاي کوچکي است که زنده مانده اند و روز تعظيم در برابر عشق هاي

بزرگي که عظمت را کوچک مي دانند. پس به تو در نوروز سلام مي کنم که بزرگترين عشق اين کوچکي .

عيد نوروز

  نوروز اين رفاقت را نگاهباني مي کند که باور کنيم قلب هامان جاي حضور دوستانمان هستند .

 ******************************************

متن عاشقانه

در اين نوروز باستاني خيال آمدنت را به آغوش خسته مي کشم . . .

 ******************************************

 نوروز يعني هيچ زمستاني ماندني نيست اگر چه کوتاهترين شبش يلدا باشد .

 ******************************************

 نوروز پيام آور مهر است که مرا وامي دارد تنها به خاطر تو دوست داشتن را ياد بگيرم .

 ******************************************

متن ادبي و محترمانه

نوروز شعر بي غلطي است که پايان روياهاي ناتمام را تفسير مي کند .

 ******************************************

 زندگي وزن نگاهي است که در خاطر ما مي ماند

نوروز جشن نکوداشت نگاه تو ست پس نوروز بر تو فرخنده باد .

 ******************************************

 متن ادبي

چه افسانه ي زيبايي... زيباتر از واقعيت .. راستي مگر هر شخصي احساس نميکند

که نخستين روز بهار گويي نخستين روز آفرينش است؟

نوروز مبارک

 ******************************************

 باز عالم و آدم و پوسيده گان خزان و زمستان خندان و شتابان به استقبال بهار ميروند

تا اندوه زمستان را به فراموشي سپارند و کابوس غم را در زير خاک مدفون سازند

و آنگه سر مست و با وجد و نشاط و با رقص و پايکوبي با ترنم اين سرود

طرب انگيز نو روز و جشن شگوفه ها را برگزار مي نمايند .

 ******************************************

 و باز گرماي ملايم و فرحبخش روز هاي آفتابي بهار در باغ و راغ و کشتزار ها به سبزه و گل ها

و درختان بشارت مي دهد تا از خواب سنگين زمستان بيدار شوند و روح تازه بخود گيرند

و آنگاه اين نواي جانبخش را ساز بدارند .

 ******************************************

 و باز نسيم گواراي گيسوان مشک بوي بته هاي گلاب را با آهنگ موزون تکان مي دهد

تا با لالهء خوش عذار و نرگس و ريحان و گل هاي دشتي همزمان جوانه زنند

و ترانه عشق را به گوش عشاق برسانند و آنگاه در چمن ها و دشت و دمن طوفان برپا کنند .

******************************************

و باز هواي شاداب به عشرتگاه باغ و لاله زار ها راه مي گشايد و گل هاي سرخ و زرد

و نيلوفري را که در سبزه زار ها مي رويند نوازش مي دهد و آنگاه پربار چمن را

به نظاره مي نشيندو همين که در مرغزاران حرير پوش به ميزباني مردان پاکدل دشت مي شتابد نالهء

ني را مي شنود و وظيفه دار اين پيام مي گردد .

 ******************************************

 رونق عهـــد شبابست دگــر بوستان را / ميرسد مـــژده گل بلبل خوش الحان را

اي صبا گر به جوانان چمـن بـاز رسي / خدمت ما برسان سرو گل ريحـــان را

 ******************************************

 اي نو بهار خنـــدان از لامکان رسيـــــدي / چيزي به يار ماني از يـــار ما چه ديـــدي

خندان و تازه رويي سر سبز و مکشبويي / همرنگ يار مايي يا رنگ از او خريــدي

 ******************************************

 فرا رسيدن نوروز باستاني، يادآور شکوه ايران و يگانه يادگار جمشيد

جم بر همه ايرانيان پاک پندار، راست گفتار و نيک کردار خجسته باد

 ******************************************

 متن اداري

بهار يک نقطه دارد نقطه آغاز بهار زندگيتان بي انتها باد سال نو مبارک

 ******************************************

 متن دوستانه و اداري

با خوبي ها و بدي ها، هرآنچه که بود؛ برگي ديگر از دفتر روزگار ورق خورد،

برگ ديگري از درخت زمان بر زمين افتاد، سالي ديگر گذشت روزهايت بهاري و بهارت جاودانه باد

 ******************************************

 اي خداي دگرگون کننده دلها و ديده ها اي تدبير کننده روز و شب اي دگرگون

کننده حالي به حالي ديگر حال مارا به بهترين حال دگرگون کن سال نو مبارک

 ******************************************

 مثل لحظه اي که باغ, در ترنم ترانه شکوفا ميشود, غرق در شکوفه ميشود روزگارتان بهـار

لحظه هايتان پر از شکوفـه باد. سال نـو مبارک

 ******************************************

 بنگر به رستاخيز طبيعت که چه زيباست . و هر سال ستاخيزي ديگر را تجربه مي کنيم و چه زيباتر رستاخيز انسان در اين عصر آهن و تباهي

 ******************************************

 متن براي دوستان وبلاگي

ورود به اين عيد سعيد باستاني بنا به دلايل فني براي شما مسدود مي باشد . لطفا اصرار نفرماييد!عيد شما مبارک

 ******************************************

متن براي پدر و مادر

عيد نوروز را به گل هاي ياس بهشت آرزوهايم ،پدر و مادر عزيزم

که عطرشان پايدار ومهرشان ستودني است

تبريک مي گويم

******************************************

متن اداري و مودبانه

با سلام-در آستانه فرا رسيدن "عيد نوروز باستاني" و طمطراق پيک بهاران و آغاز سال نو تبريک

و تهنيت صميمانه را تقديم شما و خانواده محترمتان داشته و در پرتو الطاف بيکران خداوندي

، سلامتي و بهروزي، طراوت و شادکامي، عزت و کاميابي را آرزومنديم.

نويسنده: hadiii تاريخ: پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

مادر

بدترین چیز اینه که محبت مـــادر رو با "هان" و "چیه؟" جواب بدی...


.

.

.


بعد زنگ یه غریبه رو که فقط هوسه ، با "جانم" جواب بدی!


نويسنده: hadiii تاريخ: پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

من پرسپولیسی هستم و پرسپولیس را دوست دارم                                                                                 

هر روز برای موفقیت تیمم دعا می خوانم

تیم ما پرطرفدارترین تیم آسیاست             

بهترین مدیرعامل را داراست و ما همگی برای موفقیت پرسپولیس به وی کمک می کنیم

زنده باد پرسپولیس که همیشه در قلب خواهی ماند

نويسنده: hadiii تاريخ: پنج شنبه 28 دی 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

هشت موضوع شگفت انگيز از زندگي آلبرت انيشتين...  

همگي ما مي دانيم که انيشتين اين فرمول (e=mc2) را کشف کرد.

اما واقعيت آن است که چيز هاي کمي در مورد زندگي خصوصيش

مي دانيم، خودتان را با اين هشت مورد،شگفت زده کنيد!

1- او با سر بزرگ متولد شد!

وقتي انيشتين به دنيا آمد او خيلي چاق بود و سرش خيلي بزرگ

تا آنجايي که مادر وي تصور مي کرد،فرزندش ناقص است،

اما بعد از چند ماه سر و بدن او به اندازه طبيعی باز گشت.

2- حافظه اش به خوبي آنچه تصور مي شود، نبود!

مطمئناً انيشتين مي توانسته کتاب هاي مملو از فرمول و قوانين را

حفظ کند،اما براي به ياد آوري چيز هاي معمولي واقعاً حافظه ضعيفي

داشته است.او يکي از بدترين اشخاص در به ياد آوردن سالروز تولد

عزيزان بودو عذر و بهانه اش براي اين فراموشکاري، مختص دانستن

آن ( تولد )براي بچه هاي کوچک بود.

3- او از داستان هاي علمي- تخيلي متنفر بود!

انيشتين از داستان هاي تخيلي بيزار بود. زيرا که احساس مي کرد،

آنها باعث تغيير درک عامه مردم از علم مي شوند و در عوض به آنها

توهم باطلي از چيزهايي که حقيقتاً نمي توانند اتفاق بيفتند مي دهد.

به بيان او "من هرگز در مورد آينده فکر نمي کنم، زيرا که آن به زودي

مي آيد."به اين دليل او احساس مي کرد کساني که به طور مثال بشقاب

پرنده ها را مي بينندبايد تجربه هايشان را براي خود نگه دارند.

4- او در آزمون ورودي دانشگاه اش رد شد!

در سال 1895 در سن 17 سالگي، انيشتين که قطعاً يکي از بزرگترين

نوابغي است که تاکنون متولد شده، در آزمون ورودي دانشگاه فدرال

پلي تکنيک سوئيس رد شد.در واقع او بخش علوم و رياضيات را پشت سر

گذاشت ولي در بخش هاي باقيمانده،مثل تاريخ و جغرافي رد شد.

وقتي که بعد ها در اين رابطه از او سوال شد؛ او گفت:

آنها بينهايت کسل کننده بودند، و او تمايلي براي پاسخ دادن به اين

سوالات را در خود احساس نمي کرد.

5- علاقه اي به پوشيدن جوراب نداشت!

انيشتين در سنين جواني يافته بود که شصت پا باعث ايجاد سوراخ در

جوراب مي شود.سپس تصميم گرفت که ديگر جوراب به پا نکند و اين

عادت تا زمان مرگش ادامه داشت.علاوه بر اين او هرگز براي خوشايند

و عدم خوشايند ديگران لباس نمي پوشيد،او عقيده داشت يا مردم او را

مي شناسند يا نمي شناسند.پس اين مورد قبول واقع شدن

( آن هم از روي پوشش ) چه اهميتي مي تواند داشته باشد؟

6- او فقط يک بار رانندگي کرد!

انيشتين براي رفتن به سخنراني ها و تدريس در دانشگاه ، از راننده مورد

اطمينانش کمک مي گرفت. راننده وي نه تنها ماشين او را هدايت

مي کرد، بلکه هميشه در طول سخنراني ها در ميان شنوندگان حضور

داشت.انيشتين، سخنراني مخصوص به خود را انجام مي داد و بيشتر

اوقات راننده اش، به طور دقيقي آنها را حفظ مي کرد.يک روز انيشتين

در حالي که در راه دانشگاه بود، با صداي بلند در ماشين پرسيد:

چه کسي احساس خستگي مي کند؟راننده اش پيشنهاد داد که آنها

جايشان را عوض کنند و او جاي انيشتين سخنراني کند،

سپس انيشتين به عنوان راننده او را به خانه بازگرداند.

(عدم شباهت آنها مسئله خاصي نبود. انيشتين تنها در يک دانشگاه

استاد بود،و در دانشگاهي که وقتي براي سخنراني داشت، کسي او را

نمي شناخت و طبعاً نمي توانست او را از راننده اصلي تميز دهد.)

او قبول کرد ، اما کمي ترديد در مورد اينکه اگر پس از سخنراني سوالات

سختي از راننده اش پرسيده شود ، او چه پاسخي خواهد داد، در درونش

داشت.به هر حال سخنراني به نحوي عالي انجام شد، ولي تصور

انيشتين درست از آب در آمد.دانشجويان در پآيان سخنراني انيشتين

جعلي شروع به مطرح کردن سوالات خود کردند.

در اين حين راننده باهوش گفت:

"سوالات به قدري ساده هستند که حتي راننده من نيز مي تواند به آنها

پاسخ گويد"سپس انيشتين از ميان حضار برخواست و به راحتي به

سوالات پاسخ داد به حدي که باعث شگفتي حضار شد.

7- الهام گر او يک قطب نما بود!

انيشتين در سنين نوجواني يک قطب نما به عنوان هديه تولد از پدرش

دريافت کرده بود.وقتي که او طرز کار قطب نما را مشاهده مي نمود،

سعي مي کرد طرز کارآن را درک کند.

او بعد از انجام اين کار بسيار شگفت زده شد. بنابراين تصميم گرفت

علت نيروهاي مختلف در طبيعت را درک کند.

8- راز نهفته در نبوغ او!!!

بعد از مرگ انيشتين در1955مغزاو توسط توماس تولتز هاروي براي

تحقيقات برداشته شد.اما اين کار به صورت غير قانوني انجام شد.

بعدها پسر انيشتين به او اجازه تحقيقات،در مورد هوش فوق العاده پدرش

را داد.هاروي تکه هايي از مغز انيشتين را براي دانشمندان مختلف در

سراسر جهان فرستاد.از اين مطالعات دريافت مي شود که مغز انيشتين

در مقايسه با ميانگين متوسط انسان ها،مقدار بسيار زيادي سلول هاي

گليال که مسئول ساخت اطلاعات هستند داشته است.

همچنين مغزانيشتين مقدار کمي چين خوردگي حقيقي موسوم به شيار

سيلويوس داشته،که اين مسئله امکان ارتباط آسان تر سلول هاي عصبي

را با يکديگر فراهم مي سازد.

علاوه بر اين ها مغز او داراي تراکم و چگالي زيادي بوده است و همينطور

قطعه آهيانه پاييني داراي توانايي همکاري بیشتر با بخش تجزيه و تحليل

رياضيات است...

 

نويسنده: hadiii تاريخ: دو شنبه 25 دی 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

نامه اي به خدا...  

يک روز کارمند پستي که به نامه هايي که آدرس نامعلوم دارند رسيدگي مي کرد

متوجه نامه اي شد که روي پاکت آن با خطي لرزان نوشته شده بود نامه اي به خدا!

با خودش فکر کرد بهتر است نامه را باز کرده و بخواند.

در نامه اين طور نوشته شده بود :

خداي عزيزم بيوه زني 83 ساله هستم که زندگي ام با حقوق نا چيز باز نشستگي

مي گذرد. ديروز يک نفر کيف مرا که صد دلار در آن بود دزديد.

اين تمام پولي بود که تا پايان ماه بايد خرج مي کردم. يکشنبه این هفته عيد است

و من دو نفر از دوستانم را براي شام دعوت کرده ام. اما بدون آن پول چيزي

نمي توانم بخرم. هيچ کس را هم ندارم تا از او پول قرض بگيرم.

تو اي خداي مهربان تنها اميد من هستي به من کمک کن...

کارمند اداره پست خيلي تحت تاثير قرار گرفت و نامه را به ساير همکارانش نشان داد.

نتيجه اين شد که همه آنها جيب خود را جستجو کردند و هر کدام چند دلاري

روي ميز گذاشتند. در پايان 96 دلار جمع شد و براي پيرزن فرستادند...

همه کارمندان اداره پست از اينکه توانسته بودند کار خوبي انجام دهند خوشحال بودند.

عيد به پايان رسيد و چند روزي از اين ماجرا گذشت. تا اين که نامه ديگري از آن پيرزن

به اداره پست رسيدکه روي آن نوشته شده بود:

نامه اي به خدا!

همه کارمندان جمع شدند تا نامه را باز کرده و بخوانند. مضمون نامه چنين بود:

خداي عزيزم. چگونه مي توانم از کاري که برايم انجام دادي تشکر کنم.

با لطف تو توانستم شامي عالي براي دوستانم مهيا کرده و روز خوبي را با هم بگذرانيم.

من به آنها گفتم که چه هديه خوبي برايم فرستادي...

البته چهار دلار آن کم بود که مطمئنم کارمندان اداره پست آن را برداشته اند!!!

                                 *** سال نو مبارک ***


نويسنده: hadiii تاريخ: دو شنبه 25 دی 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to asheghetanhaa.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com